معنی درس دهم فارسی هفتم کلاس ادبیات ، مرواریدی در صدف، زندگی حسابی، فرزند صالح انقلاب + آرایههای ادبی
درس دهم فارسی پایه هفتم به معرفی شخصیتهای تاثیرگذار و پرانرژی میپردازد که از کودکی با عشق به علم و خدمت به جامعه، مسیر پیشرفت را طی کردهاند. این شخصیتها با تلاش و پشتکار، خود را به عنوان الگوهایی برای دیگران معرفی کرده و همواره در پی ارتقاء سطح دانش و فرهنگ بودهاند.در ادامه این مقاله به بررسی معنی و آرایه های ادبی درس دهم کتاب فارسی هفتم خواهیم پرداخت.
معنی صفحه ۸۶ فارسی هفتم
کلاس ساکت ساکت است. معلّم ادبیات، نظام وفا، مشغول خواندن یک شعر فرانسوی است. نیما با کنجکاوی به دهان معلّم چشم دوخته و با تمام وجود در جاذبههای شعر غرق شده است. معلّم، خواندن را تمام میکند و با قدمهای شمرده پشت میزش میرود و مینشیند. دوست دارد تأثیر شعر را بر شاگردانش ببیند. با دقّت همهٔ کلاس را از نظر میگذراند و ناگهان نگاهش روی چهرهٔ نیما میماند. برقی در عمق چشمهای این نوجوان شهرستانی وجود دارد که همیشه او را به خود جذب میکند امّا این بار آن برق بیشتر به چشم میآید.
آرایههای ادبی متن:
- تکرار: «کلاس ساکت ساکت است» (تکرار کلمهی «ساکت» برای تأکید بر سکوت کامل)
- کنایه: «به دهان معلم چشم دوخته» (کنایه از توجه زیاد و دقت کردن)
- کنایه: «غرق در جاذبههای شعر» (کنایه از محو شدن در شعر و توجه کامل)
- کنایه: «برقی در عمق چشمهای این نوجوان شهرستانی» (کنایه از شوق و هیجان در چشمان نیما)
- حسآمیزی: «برقی در عمق چشمهای این نوجوان شهرستانی» (ترکیب حس بینایی با مفهومی ذهنی مانند اشتیاق و شوق)
خوب علی جان! مثل اینکه حرفی برای گفتن داری؟
نیما ناگهان به خود میآید. هنوز گیج و غرق زیبایی شعر است. با دستپاچگی میگوید: «ها؟ بله! زیبا بود؛ گمان کنم شاعر آن ویکتور هوگو باشد!»
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «نیما ناگهان به خود میآید» (کنایه از متوجه شدن و از افکار بیرون آمدن)
- کنایه: «غرق زیبایی شعر است» (کنایه از توجه و مجذوب شدن در شعر)
- کنایه: «با دستپاچگی میگوید» (کنایه از عجله و نداشتن تمرکز در لحظه)
آفرین بر تو پسر باهوش! از کجا فهمیدی؟
نیما با غرور ادامه میدهد: «قبلاً آن را خودم ترجمه کردهام».
– خوب، که این طور! به هر حال ما همه مشتاقیم ترجمهٔ تو را بشنویم.
نیما بر میخیزد و با دستهایی لرزان کاغذی را پیش رویش میگشاید و شروع به خواندن میکند.
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «با غرور ادامه میدهد» (کنایه از احساس افتخار و اعتمادبهنفس)
- کنایه: «با دستهایی لرزان کاغذی را پیش رویش میگشاید» (کنایه از اضطراب و هیجان)
معنی صفحه ۸۷ فارسی هفتم
لرزشی در صدای او احساس میشود ولی کمکم جای خود را به حرارت و شور و نشاط میدهد. نیما نوشتهاش را میخواند و مینشیند.
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «لرزشی در صدای او احساس میشود» (کنایه از اضطراب و استرس)
- مراعات نظیر: «حرارت و شور و نشاط» (واژههای مرتبط با احساس هیجان و انرژی
آفرین، آفرین، خیلی خوب بود، آقای علی اسفندیاری!
نیما از خجالت سرخ شده است و سر به زیر دارد. کلاس که تمام میشود، معلّم صدایش میزند.
– علی جان تو بمان.
آرایههای ادبی متن:
- تکرار: «آفرین، آفرین» (تأکید بر تحسین)
- کنایه: «از خجالت سرخ شده است و سر به زیر دارد» (کنایه از خجالت کشیدن و شرم داشتن)
معلّم کتابی را از کیفش در میآورد و میگوید: «بگیر؛ این کتاب را با دقّت بخوان. راستی، شعر فارسی چطور؟ هیچ مطالعه میکنی؟»
نیما جواب میدهد: «بله، از نظامی زیاد میخوانم».
معلّم با همان لحن گرمش ادامه میدهد: «خیلی عالی است، نظامی در آرایش صحنههای شعرش استاد بینظیری است. شنیدهام خودت هم شعر میگویی. یادت باشد از شعرهایت حتماً برایم بیاوری. دلم میخواهد سرت را بالا بگیری و با صدای بلند، برایم شعر بخوانی».
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «بگیر؛ این کتاب را با دقّت بخوان» (کنایه از توصیه به مطالعه دقیق و عمیق)
- حسآمیزی: «لحن گرم» (ترکیب حس شنوایی و لامسه، کنایه از صدای دلنشین و مهربان)
- کنایه: «دلم میخواهد سرت را بالا بگیری و با صدای بلند، برایم شعر بخوانی» (کنایه از اعتمادبهنفس داشتن و با افتخار صحبت کردن)
نیما پس از اندکی درنگ، چنین خواند:
نام بعضی نفرات
رزقِ روحم شده است.
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «رزقِ روحم شده است» (کنایه از اینکه یاد برخی افراد باعث آرامش و تقویت روحی او میشود)
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «دست دارم» (کنایه از کمک خواستن)
- کنایه: «دلتنگی» (کنایه از ناراحتی و غم)
جرئتم میبخشد
روشنم میدارد.
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «جرئتم میبخشد» (کنایه از اینکه چیزی یا کسی باعث افزایش شجاعت و اعتماد به نفس فرد میشود)
- کنایه: «روشنم میدارد» (کنایه از اینکه چیزی یا کسی فرد را آگاه کرده و به او روشنی میبخشد)
معنی مرواریدی در صدف صفحه ۸۸ فارسی هفتم
پروین از کودکی کوشا و اهل تفکّر بود. در یازده سالگی با اشعار فردوسی، نظامی، مولوی و ناصرخسرو آشنا شد. این کودک آرام و با استعداد، با راهنمایی و کمک پدرش، سرودن شعر را آغاز کرد. پدر از پروین، همچون مرواریدی در صدف، با دقّت مراقبت میکرد.
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «مرواریدی در صدف» (کنایه از ارزش و استعداد درخشان پروین که مانند یک گوهر نادر است و با دقت مراقبت میشود)
- تشبیه: «پروین همچون مرواریدی در صدف» (تشبیه پروین به مروارید که در صدف محفوظ و محافظت میشود)
پدر، گاهی قطعههایی زیبا از شعرهای عربی، ترکی، فرانسوی و انگلیسی را ترجمه میکرد و پروین
آرایههای ادبی متن:
- مراعات نظیر: «قطعههایی زیبا از شعرهای عربی، ترکی، فرانسوی و انگلیسی» (ترکیب چند زبان مختلف برای نشان دادن تنوع و زیبایی اشعار)
- کنایه: «پدر گاهی ترجمه میکرد» (کنایه از انتقال دانایی و آگاهی به پروین از طریق ترجمه اشعار)
معنی صفحه ۸۹ فارسی هفتم درس دهم
را تشویق میکرد تا آنها را به صورت شعر درآورد. گاهی شعری از شاعران قدیم ایران به او میداد تا قافیههایش را تغییر بدهد و در سرودن شعر تجربه بیندوزد.
آرایههای ادبی متن:
- کنایه: «شعری از شاعران قدیم ایران به او میداد» (کنایه از استفاده از منابع ارزشمند گذشته برای آموزش و پرورش استعداد)
- مراعات نظیر: «قافیههایش را تغییر بدهد» (واژههای مرتبط با تغییر و تجربه در شعر)
پروین اعتصامی اوّلین شعرهایش را در هفت یا هشت سالگی سروده است. بعضی از این شعرها به اندازهای زیبا، جالب و پرمعنا هستند که خواننده را به شگفتی وا میدارند. برخی از زیباترین شعرهایش را در نوجوانی و در یازده تا چهارده سالگی سروده است. شعر «ای مرغک» او در دوازده سالگی سروده شده است.
آرایههای ادبی متن:
- مبالغه: «به اندازهای زیبا، جالب و پرمعنا هستند که خواننده را به شگفتی وا میدارند» (مبالغه در زیبایی و تأثیرگذاری شعرهای پروین)
- تشبیه: «زیباترین شعرهایش» (تشبیه شعرها به زیبایی بینظیر)
- کنایه: «شعر «ای مرغک» او در دوازده سالگی سروده شده است» (کنایه از شگفتی و بلوغ ذهنی در سنین کم)
معنی شعر مرواریدی در صدف هفتم
-
ای مرغک خُرد، ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
معنی: ای پرندهی کوچک، از لانهات بیرون برو و پرواز را یاد بگیر.
آرایهها:- ای مرغک: ندای خطاب
- مرغک، آشیانه، پرواز، پریدن: مراعات نظیر
-
تا کی حرکات کودکانه؟
در باغ و چمن چمیدن آموز
معنی: تا کی میخواهی به رفتارهای بچگانه ادامه دهی؟ به دنیای بزرگتر برو و تجربه کن.
آرایهها:- تا کی حرکات کودکانه: پرسش انکاری
-
رام تو نمیشود زمانه
رام از چه شدی؟ رمیدن آموز
معنی: روزگار نمیخواهد مطابق میل تو پیش برود، چرا خود را تسلیم کردهای؟ برخیز و حرکت کن.
آرایهها:- زمانه: تشخیص
- رام شدن: کنایه
-
مندیش که دام هست یا نه
بر مردم چشم، دیدن آموز
معنی: نگران گرفتار شدن نباش، قدم بردار و تجربه کن.
آرایهها:- مندیش: نهی
- مردمک چشم: مجاز مرسل
-
شو روز به فکر آب و دانه
هنگام شب آرمیدن آموز
معنی: در طول روز به دنبال تأمین نیازهای خود باش و شبها استراحت کن.
آرایهها:- روز و شب: تضاد
- آب و دانه: تناسب
پروین و اشعارش آنقدر شگفتانگیز بودند که بزرگترین شاعران زمان او، او را تحسین و تشویق میکردند. محمدحسین شهریار، شاعر بزرگ زمان ما، وقتی اشعار نوجوانی پروین را میخواند، میگفت:
بهراستی که او یکی از نوابغ ادبی است و در میان شاعران زن، تا به امروز نظیر او نیامده است.
آرایهها:
- شاعر بزرگ روزگار ما: بدل
- تحسین و تشویق: مترادف
معنی زندگی حسابی صفحه ۹۰ فارسی هفتم
دکتر محمود حسابی دوران کودکی را با سختی و فقر گذرانده بود، به طوری که یادآوری خاطرات آن روزها ناراحتش میکرد ولی همواره میگفت: «مهم این است که در مقابل سختیها تسلیم نشد. اگر انسان در برابر دشواریها بایستد، بر آنها چیره میشود، البتّه باید صبر و طاقت را از دست نداد و هیچگاه ناسپاسی نکرد».
در این متن، آرایههای ادبی به شرح زیر میباشند:
-
مجاز مرسل:
- دوران کودکی: اشاره به دوران ابتدایی زندگی که به نوعی به تمام چالشهای آن دوران اشاره دارد.
- سختی و فقر: استفاده از واژههایی برای بیان دشواریهای زندگی در آن دوران.
-
جملهسازی:
- جملهی «مهم این است که در مقابل سختیها تسلیم نشد» شامل نوعی جملهی توصیفی است که اهمیت مقاومت را بیان میکند.
-
تشخیص:
- «اگر انسان در برابر دشواریها بایستد، بر آنها چیره میشود»: در اینجا، انسان و دشواریها بهگونهای در یک موقعیت برابر قرار میگیرند که «چیره شدن» بر دشواریها را بهعنوان ویژگی یک انسان مقاوم تصویر میکند.
-
مقابله و تضاد:
- «صبر و طاقت» در برابر «ناسپاسی»: تضاد این دو ویژگی بهطور ضمنی نشاندهندهی مسیری است که فرد باید در برابر دشواریها طی کند.
پروفسور حسابی، هر وقت از خواندن و پژوهش فراغت مییافت، به باغبانی میپرداخت و در زمان مناسب از بیل زدن باغچه و یا خالی کردن آب حوض خانهاش هم پروایی نداشت.
معنی صفحه ۹۱ فارسی هفتم
استاد حسابی، خود حافظ قرآن بود و فرزندانش را از کودکی به یادگیری و انجام واجبات دینی تشویق میکرد. حتّی آنان را به تلاوت آیات به شیوهٔ صحیح و درک کامل معانی آنها وا میداشت و علاوه بر دانش اندوزی، به یادگیری امور فنّی مانند بنّایی، جوشکاری و نجّاری فرا میخواند و خود نیز برای ساخت برخی از قطعات صنعتی، تا پاسی از شب کار میکرد. او حدود هشت ماه هر روز به یک تراشکاری میرفت و برای ناهار به یک بیسکویت راضی میشد تا بتواند قطعات مورد نظر را بسازد و کشور را از واردات بینیاز کند. او راه شکوفایی و استقلال کشور را در تلاش و کوشش افراد جامعه میدانست و با علم بدون عمل، مخالف بود.
آرایه های ادبی:
بنایی و جوشکاری و نجاری: مراعات نظیر
دانش زبانی:
ستاد: شاخص
تلاش و کوشش: مترادف
معنی شعر به جان زنده دلان فارسی هفتم درس دهم
۱- «به جان زندهدلان، سعدیا، که ملک وجود ◈※◈ نیرزد آنکه دلی را ز خود بیازاری»
ای سعدی، به جان کسانی که پر از شادی و عشق هستند، به تو قسم میدهم که این دنیا به هیچ وجه ارزش ندارد که کسی را رنج بدهی.
معنی فرزند صالح انقلاب صفحه ۹۲ فارسی هفتم
سعید، هنوز سالهای دبستان را پشت سر نگذاشته بود که با شور و علاقه، مطالعه کتابهای مختلف را شروع کرد. ساعتها مینشست و تا کتابی را به پایان نمیرساند، رها نمیکرد.
آرایههای ادبی متن:
- تشخیص: “ساعتها مینشست” (عمل نشستن به ساعتها نسبت داده شده)
- مبالغه: “ساعتها مینشست” (تاکید بر میزان زمان طولانی که مینشست)
- مقابله: “تا کتابی را به پایان نمیرساند، رها نمیکرد” (برقرار کردن تضاد بین شروع مطالعه و تمام نکردن آن)
در دوره دبیرستان، نمایشنامه «ابوذر» را همراه با دوستانش اجرا کرد. او به پیامبر (ص) و یارانش عشق میورزید و میکوشید؛ این شخصیتها را به هم سنّ و سالهایش بشناساند.
هجده ساله بود که معلّم هنرستان شد و به دانشآموزانش که شانزده یا هفده ساله بودند، درس میداد. همه او را استاد جوان میخواندند. او و شاگردانش تقریباً هم سنّ و سال بودند!
آرایههای ادبی متن:
- مبالغه: “او به پیامبر (ص) و یارانش عشق میورزید” (تاکید بر شدت علاقه و احساس به پیامبر و یارانش)
- تضاد: “او و شاگردانش تقریباً هم سنّ و سال بودند!” (تضاد میان مقام استاد و سن کم او نسبت به شاگردانش)
- مجاز: “همه او را استاد جوان میخواندند” (استاد به جای معلم به کار رفته است)
- تشخیص: “او به پیامبر (ص) و یارانش عشق میورزید” (عمل عشق ورزیدن به شخصیتهای مذهبی به او نسبت داده شده)
جمعبندی
در این درس، با شخصیتهایی چون دکتر محمود حسابی و سعید آشنا شدیم که نشان دادند عشق به علم و فرهنگ، به هیچ محدودیتی بسته نیست. از مطالعه و پژوهش تا آموزش و تربیت نسلهای آینده، همگی گواهی بر اراده و تلاش بیوقفهای است که میتواند هر فرد را به قلههای بلند موفقیت برساند.
دانلود با موبایل » روی دکمه دانلود چند ثانیه انگشتتان را نگه دارید سپس گزینه بارگیری پیوند یا (save link) را انتخاب کنید.
دانلود با کامپیوتر » روی دکمه دانلود کلیک راست کرده و گزینه save link as را انتخاب کنید.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
معنی درس ۱۱ زن پارسا فارسی نهم + کلمات و آرایه ها
7 بازدید
-
معنی درس ۱۰ آرشی دیگر فارسی نهم + کلمات و آرایه ها
5 بازدید
-
معنی درس ۹ راز موفقیت فارسی نهم + کلمات و آرایه ها
6 بازدید
-
معنی درس ۸ همزیستی با مام میهن فارسی نهم + کلمات و آرایه ها
6 بازدید
-
معنی درس ۷ پرتو امید فارسی نهم + کلمات و آرایه ها
5 بازدید
-
معنی درس شانزدهم فارسی هفتم آدم آهنی و شاپرک + آرایههای ادبی
28 بازدید
دیدگاهتان را بنویسید